در چند روزی که میان افغانستان و پاکستان درگیری وجود داشت، یک نکته بیش از هر چیز در فعالیتهای کاربران شبکههای اجتماعی به چشم میخورد: روایت جنگ از زاویهای که خود کاربر دوست داشت واقعیت همانگونه باشد. در زمان بروز اختلاف و کشمکش میان دو گروه مخالف یا هنگام وقوع جنگ میان آنان، دسترسی به حقیقت برای مردم عادی ـ صرف نظر از اینکه مخالف یا موافق جنگ باشند ـ دشوار است. جمله معروفی از سناتور پیشین آمریکایی، هیرام جانسون، نقل میشود که میگفت: «نخستین قربانی جنگ، حقیقت است.»
وقتی جنگ آغاز میشود، هر یک از طرفهای درگیر میکوشند روایت خود را بهعنوان حقیقت جا بزنند. سخنگویان، رسانهها، نخبگان و چهرههای تأثیرگذار با استفاده از شبکههای اجتماعی در میدان جنگ اطلاعاتی قرار میگیرند. در چنین فضایی، مردم عادی که در پی فهمیدن واقعیت هستند، با انبوهی از خبرهای ضد و نقیض روبهرو میشوند؛ خبرهایی که تشخیص درستی یا نادرستی آنها نیازمند سواد رسانهای است. از آنجا که فرصت بهرهمندی از این سواد برای همه میسر نیست، در اینجا به سه نکته بهعنوان گامهای ابتدایی در تشخیص درستی و نادرستی خبرها اشاره میکنم؛ نکتههایی که رعایت آنها تا حد زیادی کمک میکند تا در زمان جنگ قربانی خبرهای جعلی نشوید.
گام اول، درک این واقعیت است که هیچ رسانهای کاملاً بیطرف نیست. در زمان جنگ، بهویژه رسانههایی که بنا به دلایل سیاسی یا فرهنگی با یکی از طرفهای درگیر نزدیکی دارند، بهسختی میتوانند بیطرفی خود را حفظ کنند. پژوهشهای انجامشده در عرصه ارتباطات نشان میدهند که در زمان جنگ، بیشتر رسانهها ـ آگاهانه یا ناخودآگاه ـ در کنار دولت یا نیروهای نظامی خود قرار میگیرند. بهگونه مثال، در جنگ عراق و ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۳، بسیاری از رسانههای غربی روایت دولتهای خود را درباره وجود سلاحهای کشتار جمعی بدون بررسی دقیق منتشر کردند. بعدها ثابت شد که این ادعاها نادرست بودهاند. دانستن همین نکته به ما کمک میکند تا هر خبر را با ذهنی بازتر بررسی کنیم، حتی اگر آن خبر را یک رسانه معتبر منتشر باشد.
در زمان جنگ، احساسات مردم بهراحتی هدف قرار میگیرد. تحقیقات نشان میدهد که خبرهای احساسی با تصاویر دردناک یا تیترهای خشمآلود، بیشتر و سریعتر از خبرهای واقعی بازنشر میشوند، حتی اگر دقیق نباشند. بنابراین، هرگاه خبری باعث خشم، اندوه یا خوشحالی شما شد، بهتر است پیش از واکنش، لحظهای درنگ کنید و از خود بپرسید: آیا منبع این خبر معتبر است؟ آیا هدف از انتشار آن، اطلاعرسانی است یا تحریک احساسات مخاطبان؟
دومین نکتهای که باید در زمان جنگ در نظر گرفت، مقایسه خبر از چند منبع خبری است. یونسکو نیز تأکید میکند که در زمان بحران، شهروندان باید خبر را از منابع گوناگون دنبال کنند. وقتی تنها به یک رسانه تکیه میکنیم، در واقع فقط روایت یکسو را میشنویم. اما اگر خبر را از چند رسانه داخلی و بینالمللی دنبال کنیم، میتوانیم تفاوتها و شباهتهای روایتها را ببینیم و از آن برای قضاوت دقیقتر استفاده کنیم. در زمان جنگ، دست یافتن به حقیقت دشوار است، اما ناممکن نیست. حقیقت در میان انبوه تبلیغات، سانسور و احساسات پنهان میشود، اما هنوز کسانی میتوانند آن را بیابند که با دقت، منطق و مهارت جستوجو کنند. هر کلیک ما بر پستهای شبکههای اجتماعی، هر اشتراکگذاری عکس یا ویدئو و هر باوری که میپذیریم، میتواند یا به تداوم دروغ کمک کند یا چراغی باشد برای نشان دادن واقعیت. اگر یاد بگیریم از منابع گوناگون خبری استفاده کنیم، احساسات خود را مهار نماییم و هر ادعایی را راستیآزمایی کنیم، آنگاه حتی در تاریکترین روزهای جنگ نیز میتوانیم از افتادن در دام اخبار دروغ در امان بمانیم.
نکته سوم و آخر اینکه، امروز با گسترش رسانههای اجتماعی و رشد ژورنالیسم شهروندی، در کنار رسانههای رسمی، نقش مردم عادی در تولید خبر نیز افزایش یافته است. اکنون هر شهروندی میتواند با تلفن همراه خود به خبرنگار بدل شود. اما خبرنگاری شهروندی اگر با آگاهی و دقت همراه نباشد، میتواند به پخش دروغ کمک کند. بنابراین، اگر خود شما شاهد یک رویداد هستید، باید زمان و مکان وقوع آن را دقیق بنویسید، از چند زاویه عکس یا ویدئو بگیرید و بدون مدرک، اتهام یا قضاوتی را به آن نیفزایید. خبرنگاری شهروندی زمانی ارزش دارد که با صداقت و احترام به حقیقت انجام شود؛ در غیر آن صورت، به ابزاری برای پخش دروغ و نفرت بدل میشود. همین نکتهها را هنگام مواجهه با پستهای شبکههای اجتماعی نیز در نظر بگیرید: ببینید آیا زمان، مکان و منبع خبر ذکر شده است یا نه؟ آیا کسی که پست کرده، خودش درباره آن قضاوت کرده است یا خیر؟ اگر قضاوت کرده، آیا برای آن دلیل کافی دارد یا نه؟
منبع: روزنامه هشت صبح
لینک:
https://8am.media/fa/how-do-we-access-accurate-and-unbiased-news-during-war/
نظر شما